اهمیت جلد اکونومیست در درک اقتصاد جهانی

0


اهمیت جلد اکونومیست در درک اقتصاد جهانی

منتشر شده در 1404/08/28

وقتی در شبکه های اجتماعی می بینید همه از جلد جدید اکونومیست حرف می زنند، معمولا دو تصویر در ذهن مردم شکل می گیرد.

بعضی ها فکر می کنند روی جلد این مجله، پیام های رمزگذاری شده قدرت های بزرگ دنیا چاپ می شود و باید آن را مثل نقشه مخفی آینده خواند.

گروه دیگر می گویند این ها فقط طراحی گرافیکی است و هیچ تاثیری روی زندگی و سرمایه گذاری ما ندارد.

من سال هاست در بازار های مالی، محتوا های اقتصادی و تحلیل رفتار سرمایه گذار ها در ایران و خارج از ایران کار می کنم. جلد های اکونومیست را نه مثل یک وحی مطلق می بینم و نه مثل یک شوخی ساده. این مقاله را از زاویه تجربه واقعی ام می نویسم تا توضیح بدهم:

چرا جلد این مجله تا این حد مورد توجه قرار می گیرد

چطور روی ذهن و رفتار سرمایه گذاران اثر می گذارد

و مهم تر از همه، چطور می توانیم به شکل حرفه ای و منطقی از آن استفاده کنیم، نه احساسی و هیجانی

هدف من این است که اگر شما یک خانواده ایرانی، یک سرمایه گذار خرد یا کسی هستید که می خواهد دارایی اش را عاقلانه مدیریت کند، بعد از خواندن این متن، وقتی جلد بعدی اکونومیست را دیدید، نه بترسید، نه جو زده شوید، بلکه بتوانید آن را در کنار بقیه داده ها درست تفسیر کنید.

اکونومیست چه جور مجله ای است و چرا تا این حد جدی گرفته می شود؟

اکونومیست یک هفته نامه انگلیسی زبان است که روی اقتصاد، سیاست، کسب و کار، تکنولوژی و روند های جهانی تمرکز دارد.

در دنیای اقتصاد و سرمایه گذاری، این مجله چند ویژگی دارد که آن را برای تصمیم گیر ها و تحلیل گر ها مهم کرده است:

سابقه طولانی در تحلیل اقتصاد جهانی

شبکه گسترده خبرنگار و تحلیل گر در کشور های مختلف

تمرکز روی موضوعات کلان مثل تورم، رشد اقتصادی، نرخ بهره، جنگ ها، انتخابات، انرژی و تجارت جهانی

خوانندگان جدی از میان مدیران، سیاست گذاران، فعالان بازار های مالی و دانشگاهیان

به زبان ساده، اکونومیست یک پیج معمولی در اینستاگرام یا یک کانال شایعه محور در پیام رسان ها نیست. برای همین، هر چیزی که روی جلدش می آید، به شکل خودکار وزن روانی و خبری پیدا می کند.

در این سطح، جلد مجله فقط یک تصویر تزئینی نیست، بلکه خلاصه تصویری مهم ترین دغدغه های هفته است.

نقش جلد مجله در رسانه های اقتصادی چیست؟

در رسانه های اقتصادی و مالی، جلد سه کار اصلی انجام می دهد.

انتخاب موضوع اصلی هفته

وقتی یک موضوع روی جلد می آید، یعنی از نگاه سردبیر و تیم تحریریه، این موضوع در آن مقطع زمانی مهم ترین بحث برای مخاطبان است.

مثلا اگر هوش مصنوعی، رکود، بحران انرژی، جنگ روسیه و اوکراین، تنش های چین و آمریکا یا بیت کوین روی جلد می آید، نشان می دهد این ها در مرکز توجه جریان اصلی تحلیل و بحث جهانی قرار گرفته اند.

این انتخاب برای سرمایه گذار مهم است، چون می فهمد نگاه رسانه های مهم جهان و بخش قابل توجهی از نخبگان، روی چه محور هایی متمرکز شده است.

ساختن یک قاب ذهنی

جلد مجله فقط اطلاع رسانی نمی کند، بلکه به ما می گوید جهان را چگونه ببینیم.

این کار را با نماد ها و استعاره ها انجام می دهد. مثلا:

اگر تورم را با تصویر یک بالن در حال ترکیدن نشان دهند، ذهن مخاطب به سمت بحران و خطر می رود

اگر همان موضوع را با تصویری آرام تر و فنی نشان دهند، ذهن بیشتر به سمت مدیریت و کنترل هدایت می شود

اگر بیت کوین را وسط آتش بگذارند، معنایش نا امنی و حباب است

اگر بیت کوین را در کنار طلا روی یک ستون سنگی نشان دهند، پیام این است که آن را شبیه ذخیره ارزش و دارایی بلند مدت ببینیم

این قاب ذهنی، روی احساسات و انتظارات بازار اثر می گذارد؛ مخصوصا روی کسانی که عادت دارند بیشتر با تصویر و روایت تصمیم بگیرند تا با عدد و ترازنامه.

جذب مخاطب برای خواندن تحلیل کامل

جلد در نهایت یک تیزر است.

هدفش این است که شما مجله را باز کنید و مقاله اصلی پشت آن تصویر را بخوانید.

بدون خواندن مقاله، تفسیر جلد شبیه حدس زدن داستان یک فیلم از روی پوستر است.

در بازار های مالی، خیلی ها دقیقا همین اشتباه را می کنند: پوستر را می بینند، ولی فیلم را نمی خوانند و با همان پوستر تصمیم می گیرند.

چرا جلد های اکونومیست این قدر وایرال می شوند؟

چند عامل کنار هم باعث شده جلد های این مجله بیشتر از بقیه مجلات دیده و دست به دست شود.

زبان نماد، نه شعار مستقیم

اکونومیست معمولا روی جلد جمله مستقیم و خشک نمی نویسد، بلکه نماد طراحی می کند:

کره زمین را در حال آتش گرفتن برای بحران اقلیمی

یک سیاست مدار را در حال افتادن از طناب باریک برای بی ثباتی سیاسی

سکه ها، دلار، ربات ها و مغز انسان را کنار هم برای بحث هوش مصنوعی و اقتصاد

نماد باعث می شود تصویر قابل تفسیر باشد. هر کس می تواند برداشت خودش را از آن داشته باشد. این حالت خاکستری و چند لایه، سوخت خوبی برای شبکه های اجتماعی است.

انتخاب موضوعات حساس و در مرکز مناقشه

این مجله روی حاشیه ها تمرکز نمی کند، معمولا وسط میدان می ایستد:

بحران های مالی

جنگ ها و تنش های ژئوپلیتیک

انتخابات مهم مثل آمریکا، بریتانیا یا رفراندوم های بزرگ

نظم جدید جهانی، دلار، چین، انرژی، مهاجرت، هوش مصنوعی

این موضوعات به خودی خود حساس و بحث بر انگیز هستند. ترکیب این موضوعات با یک تصویر قوی گرافیکی، احتمالا به وایرال شدن منجر می شود.

اعتبار برند در کنار قدرت طراحی

اگر همین تصاویر روی جلد یک مجله ناشناس بود، این قدر جدی گرفته نمی شد.

ترکیب این دو مهم است:

برندی که در ذهن مردم و نخبگان اعتبار دارد

طراحی هایی که ذهن را درگیر می کند

این دو کنار هم باعث می شود جلد، نه فقط یک عکس، بلکه به نوعی «بیانیه تصویری» فرض شود.

چرا در جامعه ایرانی، جلد اکونومیست حساس تر دیده می شود؟

در فضای فارسی و بین سرمایه گذاران ایرانی، چند عامل حساسیت نسبت به جلد اکونومیست را تشدید می کند.

کمبود رسانه تحلیلی شفاف

بسیاری از مردم، مخصوصا در اقتصاد و سیاست، احساس می کنند دسترسی به تحلیل شفاف و مستقل در داخل کشور محدود است.

در نتیجه، یک نوع اعتماد بیش از حد به رسانه های خارجی شکل می گیرد.

در این فضا، هر سیگنالی از اکونومیست و رسانه های مشابه، خیلی بزرگ تر از حد طبیعی دیده می شود.

علاقه به روایت های پشت پرده

وقتی شفافیت کم است و ساختار اطلاع رسانی اعتماد ساز نیست، ذهن به طور طبیعی به سمت تئوری های پشت پرده می رود.

در چنین فضایی، جلد اکونومیست برای بعضی ها تبدیل می شود به:

پیام رمز گذاری شده بانک های مرکزی

نقشه اعلام نشده نظم نوین جهانی

کد مخفی بازار های مالی و کریپتو

در حالی که در واقعیت، جلد خروجی جلسه های تحریریه است، نه نتیجه جلسه مخفی روسای بانک های مرکزی و شرکت های بزرگ.

نیاز ذهنی به تکیه گاه در بازار پر نوسان

بازار های ایران، چه ارز، چه طلا، چه بورس و چه کریپتو، برای یک فرد عادی پر از ابهام و ریسک و نوسان است.

وقتی تورم بالا است و ارزش پول ملی تحت فشار قرار می گیرد، ذهن ما دنبال یک تکیه گاه می گردد؛ چیزی که بگوید:

جهان به کدام سمت می رود

من کجا باید بایستم

چه کسانی پشت پرده تصمیم می گیرند

جلد اکونومیست برای خیلی ها نقش همین تکیه گاه را بازی می کند.

این جا نقطه خطر است. چون اگر به جای ساختن استراتژی شخصی، به یک جلد مجله تکیه کنید، تصمیم های شما به شدت احساسی و شکننده می شود.

چند نمونه از تفسیر های اغراق شده جلد های اکونومیست

برای این که بحث عملی تر شود، چند نمونه رایج را به صورت کلی مرور می کنم.

جلد هایی که درباره پول و ارز جهانی بوده اند

سال ها قبل، اکونومیست جلدی منتشر کرد که در آن نماد نوعی ارز جهانی و ققنوس دیده می شد.

بعد ها برخی افراد این جلد را به شکل مستقیم به بیت کوین ربط دادند و گفتند این مجله از دهه ها قبل رمز ارز ها را پیش بینی کرده است.

در حالی که آن جلد، بیشتر یک سناریو نویسی درباره حرکت اقتصاد جهانی به سمت نوعی پول فرا ملی و دیجیتال بود، نه پیش نویس بیت کوین.

بله، جهت کلی بحث درست بود:

جهان به سمت پول های دیجیتال، پرداخت های بین المللی سریع تر و زیر سوال رفتن انحصار یک ارز واحد حرکت کرده است.

اما این به معنای داشتن نقشه محرمانه آینده نبوده، بلکه تفسیر روند ها و داده های آن دوره بوده است.

جلد هایی که درباره بحران های مالی و رکود بوده اند

در بحران های مالی و رکودی، اکونومیست جلاد هایی کار کرده که اقتصاد جهانی را در حال سقوط یا یخ زدگی نشان می داده است.

طبیعی است که بخشی از جامعه این تصاویر را سندی بر طراحی عمدی بحران ها می بینند.

اما واقعیت این است که رسانه مهم جهان، وقتی بحران بزرگ است، همان بحران را روی جلد می آورد.

جلد در این حالت بیشتر آینه بحران است تا طراح آن.

جلد اکونومیست چه چیز هایی نیست؟

برای این که تصویر شفاف باشد، باید بگوییم جلد این مجله چه چیزی نیست:

جلد، سیگنال خرید و فروش قطعی هیچ دارایی نیست

جلد، نقشه اجرایی بانک های مرکزی و دولت ها نیست

جلد، تضمین وقوع یک سناریوی خاص در بازار نیست

جلد، پیام رمز گذاری شده ای نیست که اگر آن را کشف کنید، همیشه جلو تر از بازار خواهید بود

جلد در بهترین حالت، یک خلاصه تصویری از دیدگاه تحریریه درباره مهم ترین روند ها است.

همین، نه کم است و نه زیاد، اگر جای آن را در سیستم تصمیم گیری خودمان درست تعریف کنیم.

وقتی می گوییم جلد مهم است، منظور چیست؟

اگر می گویم جلد را نباید جدی بیش از حد گرفت، معنایش این نیست که کاملا بی اثر است.

جلد اکونومیست و مشابه آن در چند سطح مهم است:

نشان می دهد در سطح جهانی، درباره چه موضوعی بحث غالب شکل گرفته است

روی انتظارات و احساسات بخشی از سرمایه گذاران تاثیر می گذارد

می تواند نگاه سیاست گذاران، مدیران و رسانه های دیگر را جهت دهی کند

به ما کمک می کند بفهمیم کدام ریسک ها و سناریو ها در کانون توجه هستند

پس جلد، ابزار تحلیل است، نه فرمان معامله.

چگونه جلد اکونومیست را مثل یک سرمایه گذار حرفه ای بخوانیم؟

اگر بخواهیم به جای قربانی روایت شدن، از این ابزار به صورت حرفه ای استفاده کنیم، چند قاعده ساده می تواند کمک کند.

اول: مقاله پشت جلد را حتما بخوانید

تفسیر جلد بدون خواندن متن اصلی، اشتباه بزرگی است که خیلی ها مرتکب می شوند.

داخل مقاله ببینید:

نویسندگان به چه داده هایی استناد کرده اند

چند سناریو را مطرح کرده اند

ریسک ها را چطور دسته بندی کرده اند

کجا قطعیت را کم کرده اند و کجا محتاط حرف زده اند

گاهی تصویر روی جلد خیلی تند و هشدار دهنده است، ولی متن زیر آن، تحلیلی متعادل و چند سناریویی ارائه می کند.

دوم: زاویه نگاه رسانه را بشناسید

هر رسانه ای یک عینک دارد.

مثلا ممکن است:

به بازار آزاد بیشتر از دولت ها اعتماد داشته باشد

یا برعکس، نقش سیاست و نهاد ها را پر رنگ تر ببیند

یا نسبت به تکنولوژی بسیار خوش بین یا بسیار محتاط باشد

این زاویه در جلد ها هم دیده می شود.

کار شما به عنوان سرمایه گذار این است که این عینک را بشناسید و آن را کنار عینک های دیگر قرار دهید، نه این که فقط با یک عینک به جهان نگاه کنید.

سوم: جلد را به داده وصل کنید، نه به احساس

مثلا اگر روی جلد درباره تورم جهانی صحبت شده است، به جای این که فقط بترسید یا خوشحال شوید، این کار ها را انجام دهید:

شاخص های تورم در اقتصاد های مختلف را بررسی کنید

سیاست های بانک های مرکزی درباره نرخ بهره را دنبال کنید

اثر این تورم روی بازار های مختلف مثل سهام، طلا، ارز و کریپتو را تحلیل کنید

در پرتفوی خودتان ببینید در برابر سناریوی تورم بالا چقدر آمادگی دارید

جلد را تبدیل کنید به نقطه شروع تحقیق، نه نقطه پایان تصمیم.

چهارم: افق زمانی خودتان را فراموش نکنید

اکونومیست اغلب درباره افق های میان مدت و بلند مدت صحبت می کند.

اما شما ممکن است:

برای چند ماه آینده در بورس برنامه داشته باشید

برای چند سال آینده در طلا و مسکن

برای افق بلند مدت در ارز دیجیتال

هر تحلیلی باید با افق زمانی شما تطبیق داده شود.

این که یک روند در ده سال آینده محتمل باشد، به این معنا نیست که مسیر آن در یکی دو سال آینده بدون ریسک و نوسان خواهد بود.

پنجم: مراقب بزرگنمایی ذهنی باشید

وقتی یک جلد بار ها در شبکه های اجتماعی تکرار می شود، ذهن ما به شکل ناخودآگاه فکر می کند:

این مهم ترین موضوع دنیاست

اگر الان کاری نکنم، عقب می افتم

هر تصمیمی بگیرم باید حول همین موضوع باشد

در حالی که برای زندگی واقعی شما و دارایی شما، ممکن است موضوعات کم سر و صداتر اما مهم تری وجود داشته باشد؛ مثل:

ساختن بودجه بندی درست خانوادگی

مدیریت بدهی ها

تنوع سبد

حجم نقد مناسب در مقابل سرمایه گذاری

جلد یک محرک تصویری است، ولی نباید جای استراتژی مالی شما را بگیرد.

اشتباهات رایج در برخورد با جلد اکونومیست

در تجربه من در سبدگردانی و مشاوره سرمایه گذاری، چند خطای تکراری را بار ها دیده ام.

تصمیم گیری ناگهانی با دیدن یک تصویر

فرد جلد را می بیند و همان روز:

کل سبد را نقد می کند

یا همه چیز را تبدیل به یک دارایی خاص می کند

یا وارد بازاری می شود که اصلا آن را نمی شناسد

بدون این که:

متن مقاله را بخواند

با داده ها کار کند

ریسک پذیری خود را بسنجد

با یک متخصص مشورت کند

استفاده از جلد برای توجیه تصمیمی که از قبل گرفته شده

خیلی وقت ها ما از قبل در ذهنمان تصمیم گرفته ایم، مثلا:

از بازار خارج شویم

طلا بخریم

وارد ارز دیجیتال شویم

بعد به دنبال محتوایی می گردیم که این تصمیم را تایید کند.

در این حالت، اگر جلد اکونومیست با تصمیم ما هم جهت باشد، آن را نشانه درستی تصمیم خودمان می بینیم.

اگر خلاف آن باشد، می گوییم رسانه مغرض است.

این همان سوگیری تاییدی است.

در این وضعیت، جلد کمکی به رشد ذهنی ما نمی کند، فقط نقش توجیه کننده را بازی می کند.

بی توجهی کامل از ترس تاثیر رسانه

یک گروه دیگر هم از آن طرف بام می افتند.

برای این که احساس نکنند تحت تاثیر رسانه هستند، کل این نوع محتوا را کنار می گذارند.

در حالی که اگر می خواهید در جهانی سرمایه گذاری کنید که اقتصادش به شدت به تصمیم های سیاسی، جنگ ها، فناوری و انرژی گره خورده، نمی توانید خودتان را از روند های جهانی جدا کنید.

راه درست این است که:

رسانه را ببینید،

نوع نگاهش را بشناسید،

بعد آن را با داده ها، منابع دیگر و تحلیل های مستقل ترکیب کنید.

جمع بندی عملی: جلد اکونومیست را چطور به ابزار قدرت تبدیل کنیم؟

اگر بخواهم خلاصه عملی بدهم، نکات کلیدی از دید من این هاست:

جلد اکونومیست نشان می دهد درباره چه موضوعی در جهان دعوا و بحث است، نه این که حتما چه چیزی رخ خواهد داد

جلد بدون متن و بدون تحلیل، فقط یک پوستر جذاب است؛ تصمیم مالی را باید روی ساختار، عدد و سناریو گرفت

بزرگنمایی جلد و تبدیل آن به نقشه مخفی جهان، بیشتر محصول کمبود شفافیت و سوگیری های ذهنی ماست تا واقعیت

برای یک خانواده ایرانی، مهم تر از رمزگشایی جلد، داشتن برنامه روشن برای مقابله با تورم، نوسان ارز و ریسک بازار است

یک سرمایه گذار حرفه ای جلد را می بیند، مقاله را می خواند، داده جمع می کند، سناریو می نویسد و در نهایت، تصمیم را مطابق وضعیت شخصی و افق زمانی خودش می گیرد، نه مطابق موج شبکه های اجتماعی

من در کار سبدگردانی همیشه سعی کرده ام به جای دنبال کردن داستان ها، روی ساختن ساختار تمرکز کنم؛ یعنی ساختار سبد، ساختار مدیریت ریسک و ساختار تصمیم گیری در شرایط ابهام.

جلد ها و روایت های رسانه ای برای من ورودی اطلاعات هستند، نه فرمان.

اگر شما هم نگاهتان را از «دنبال کردن هیجان» به «ساختن ساختار» تغییر دهید، هر جلدی که بقیه را چند روز سرگرم می کند، برای شما تبدیل می شود به یک داده کوچک برای ساختن تصویری بلند مدت و منطقی از اقتصاد و سرمایه گذاری.

خدمات تیم فرشاد مصفا

اگر به دنبال مدیریت حرفه ای دارایی خود هستید، می توانید از خدمات تخصصی سبدگردانی ما استفاده کنید:

همچنین در تیم ما یک استارتاپ حقوقی فعال است که خدمات مشاوره و وکالت را با نگاه اقتصادی برای کسب و کارها و افراد ارائه می دهد.

نویسنده: فرشاد مصفا

کارشناس ارشد مدیریت کارآفرینی از دانشگاه تهران

موسس تیم سبدگردانی و استارتاپ حقوقی در زمینه مشاوره و وکالت

با بیش از ده سال سابقه فعالیت در بازار بورس، طلا و ارز دیجیتال

اینستاگرام: https://www.instagram.com/farshadmosaffa/

یوتیوب: https://youtube.com/@farshadmosaffa

لینکدین: https://www.linkedin.com/in/farshad-mosaffa

توییتر (X): https://x.com/FarshadMosaffa